کاش واقعیت کمی آرامتر بر صورتم سیلی میزد،رد چهار انگشتش بر چهرهام باقی مانده و با این حال نزار رویم نمیشود فردا به دیدار رویا بروم.رویا دوسال است که منتظر من است،شاید هم بیشتر،شاید همهی عمر.شاید هم هیچ وقت.نمیدانم.
کاش واقعیت کمی آرامتر بر صورتم سیلی میزد،رد چهار انگشتش بر چهرهام باقی مانده و با این حال نزار رویم نمیشود فردا به دیدار رویا بروم.رویا دوسال است که منتظر من است،شاید هم بیشتر،شاید همهی عمر.شاید هم هیچ وقت.نمیدانم.
آماده برای سفر روحی.برای پرواز،برای اوج گرفتن،برای تلاش،برای«رسیدن».برای شکست خوردن و از نو بلند شدن و شروع کردن،برای پذیرفتن خلاهای روحی،برای زشتی ها و زیبایی های دنیوی.برای یکی شدن با خدا.
نظرات (۶)
توکــا (:
سه شنبه ۲ دی ۹۹ , ۰۲:۰۶سیلی واقعیت چه موضوع دلچسبی👌
سما نویس
۲ دی ۹۹، ۰۹:۴۸AliReza
پنجشنبه ۴ دی ۹۹ , ۲۲:۳۰واقعیت بعضی وقتا از بس توی رویا زندگی میکنیم عصبانی میشه و خلاصه دستش در میره D:
سما نویس
۵ دی ۹۹، ۱۲:۳۰یاسمن گلی:)
جمعه ۵ دی ۹۹ , ۱۰:۱۵چه قشنگ :)
سما نویس
۵ دی ۹۹، ۱۲:۱۳Amir chaqamirza
شنبه ۶ دی ۹۹ , ۱۶:۴۹سلام سلام سلام
چه زیبا و دلپذیر بود😃.
سما نویس
۶ دی ۹۹، ۱۸:۱۴آقای آبی
دوشنبه ۲۲ دی ۹۹ , ۲۱:۳۰ای کاش فقط سیلی میزد... ولی اول سیلی میزنه.. تا بیفتی... بعد... تو مرداب واقعیت غرقت میکنه... ولی بازم رویاست که اگه صداش کنی... میاد و از مرداب نجاتت میده... کافیه صداش کنی :))
سما نویس
۲۲ دی ۹۹، ۲۱:۳۶آقای آبی
دوشنبه ۲۲ دی ۹۹ , ۲۲:۰۰کاش زندگی اونقدر خوب بشه که لازم نباشه مرخصی بگیریم. مثلا کسی که رو که به زندگیمون رنگ بده و به زندگیش رنگ بدیم پیدا کنیم. اونوقت اضافه کاری هم می ایستادیم.
سما نویس
۲۲ دی ۹۹، ۲۲:۱۴