a 3:چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی :: از بندگی زمانه آزاد تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
به زودی حالمان خوب می‌شود.


دیشب عجیب ترین حال رو پشت سر گذاشتم.از خواب بلند شدم و چندین صفحه نوشتم.خودم هم دقیق نمی‌دونم از چی نوشتم.حتی شک دارم این خودم بودم که می‌نوشت./خدایِ من خیلی عجیب بود.وقتی هم که بالاخره تونستم بخوابم،خوابش رو دیدم.خوابِ خیلی عجیبی بود.نمی‌دونم باید حالِ دیشب رو به خوابم ربط بدم یا نه.اصلاً پاک گیج شدم.ناتوانم در توصیف دقیقِ دیشب.انگار داشتم «عدم»رو لمس می‌کردم.انگار آدم آیندم رو داشتم می‌دیدم.آدمِ آینده‌ی من ترس منه.من دیشب ترسم رو زندگی کردم.شب هم که به خواب رفتم،کسی رو دیدم که خیلی وقت میشه بهش علاقه‌مندم..خواب،خوابِ عجیبی بود در حالی که به ظاهر همه چیز شبیه واقعیت بود اما الان که از خواب بلند شدم،حال خاصی دارم.انگار هر لحظه با من بوده.انگار دیشب اون هم حالِ عجیبی داشته.شاید حتی اون هم به من فکر می‌کرده:))

سما نویس ۱۲ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۶ ۰ ۲ ۱۰۰

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

آماده برای سفر روحی.برای پرواز،برای اوج گرفتن،برای تلاش،برای«رسیدن».برای شکست خوردن و از نو بلند شدن و شروع کردن،برای پذیرفتن خلاهای روحی،برای زشتی ها و زیبایی های دنیوی.برای یکی شدن با خدا.