من هم به چالش «میم مثل مادر»دعوت شدم و قبل از هرچیزی باید بگم من هیچ وقت در خودم «مادر شدن»را نمیبینم و گمان هم نکنم روزی تصمیم بگیرم تا انسانی را به این دنیا اضافه کنم چرا که مسئولیتی سنگین است و شانههای من توان حمل این بار سنگین را ندارند و من «تجرد» را ترجیح میدهم و تنها میتوانم برای شما آرزو کنم تا اگر دوست دارید مادر و یا پدر خوبی شوید تا فرزندانتان از داشتنشما افتخار کنند طوری که اگر بار دیگر هم به این دنیا دعوت شدند،دوست داشته باشند شما ولیشان باشید.
به نظرم جبران خلیل جبران در کتاب«پیامبر و دیوانه»حق مطلب را ادا کرده است آنجا که دربارهی ارتباط با فرزندان سخن میگوید:
«فرزندان شما، فرزندان شما نیستند.
آن ها پسران و دختران اشتیاق زندگی اند.
آن ها از طریق شما آمده اند و نه از شما.
و اگر چه آن ها با شما هستند، متعلق به شما نیستند.
شما می توانید عشق خود را به ایشان بدهید، ولی افکارتان را نه.
زیرا آن ها افکار خودشان را دارند.
شما می توانید تن ایشان را در پناه خود سکنی دهید، ولی روح شان را نه.
زیرا روح ایشان در خانه فردا ساکن است، خانه ای که شما نمی توانید آن را ببینید.
خانه ای که شما حتی در رویاهایتان قادر به دیدن آن نیستید.
شما می توانید تلاش کنید که مثل آن ها شوید، ولی هیچ گاه سعی نکنید آن ها را مثل خودتان سازید.
زیرا زندگی نه به عقب باز می گردد و نه در دیروز درنگ می کند.
شما کمانی هستید که فرزندانتان تیرهای زنده آن هستند و به جلو پرتاب می شوند.
کماندار نشانه را در مسیر نامتناهی می بیند و شما را چنان با قدرت خویش خم می کند که تیر به دورترین حد ممکن پرواز کند.
اجازه دهید خم شدن تان در دست های کماندار سرشار از شادی باشد.
زیرا به همان اندازه ای که او تیری که به پرواز در آمده است را دوست دارد. کمانی که ثابت است را هم دوست می دارد.»
پ.ن:به راستی از این زیباتر داریم؟
نظرات (۱۳)
محسن رحمانی
يكشنبه ۱۹ بهمن ۹۹ , ۲۳:۳۷سلام ممنون از اینکه شرکت کردید واقعا قشنگ نوشتید . مطمئنن شما مادر خوبی خواهید شد.
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۰۰:۰۱پسر کُر
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۰۰:۱۷مگه هر چه که مسئولیتش سنگین، باید شانه خالی کرد؟
مادر خوبی خواهید شد بحول و قوه الهی
سلام :)
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۰۱:۰۲آقای آبی
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۰۰:۲۳به راستی نداریم :))
دختری که اینچنین زیبا فکر میکند، زیباترین عشق را به فرزندش میدهد... تا اون نیز با فکر خودش نوع دیگری از عشق را به مادرش هدیه کند...
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۰۱:۰۱NargeSs :)
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۰۱:۴۱چقدر خوب بود این پست :))
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۰۷:۴۳Sepideh Adliepour
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۰۲:۲۳چه تعریف بی نقصی(:
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۰۷:۴۳Varda Valinor
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۰۷:۲۷همین که الان فکر میکنی توانایی قبول مسئولیتش رو نداری یعنی اگر در آینده مادر شی از معدود والدین واقعا مسئولیت پذیر خواهی شد!! همونجور که هرچقد توی علم آدما ادعای تسلط کنن بی سوادترن، توی والدگری هم طرف هم هرچقد خودش رو فداکارتر و تواناتر و بالوالدین احساناتر تصور کنه احتمال در رفتن اوضاع از دستش بیشتره.
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۰۷:۴۳Honey Bunch
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۱۱:۱۷خیلی قشنگ بود و مطمئنم مادر خیلی خوبی میشید .
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۱۱:۵۱توکــا (:
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۱۳:۳۶احسنت ، حق مطلب تماماً ادا شد به قلمت ، قطعا ماکسی رو دنیانمیاریم که مطلقا شبیه ما باشد
شاید ظاهراً فرزند ما باشه ولی افکارها بسیار متفاوت و مطابق روز دنیاست ...
سما نویس
۲۰ بهمن ۹۹، ۱۳:۵۲لادن --
دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹ , ۲۲:۰۰اینکه میبینم زیبا مینویسی و به جا از سخن یه نویسنده استفاده میکنی برام جالب و لذتبخشه اما امیدوارم روزی قدرت و توانایی پذیرفتن مسئولیت پرورش یه انسان آگاه رو در خودت ببینی. دنیا به مادران توانمند و بااحساس نیاز داره.
سما نویس
۲۱ بهمن ۹۹، ۰۷:۵۶پَـــــر واز
چهارشنبه ۲۲ بهمن ۹۹ , ۱۰:۴۱چه زیبانوشتی^_^
عقایدت قشنگ بود و قلمت صد برابر قشنگ تر:)
راستی سلام من پروازم جدید نیستم اما تازه برگشتم خوشحال میشم به منم سری بزنی^_^
سما نویس
۲۲ بهمن ۹۹، ۱۰:۵۱فآطم ..
پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۹ , ۲۳:۱۲واقعا👌👌
سما نویس
۲۳ بهمن ۹۹، ۲۳:۲۷|•° ن.م °•|
جمعه ۲۴ بهمن ۹۹ , ۱۵:۰۶خیلی خوب بود:)😊😊😊
سما نویس
۲۴ بهمن ۹۹، ۱۸:۲۴اول شخص
يكشنبه ۲۶ بهمن ۹۹ , ۱۷:۴۲با سلام
بنده وبلاگ شما رو دنبال کردم ممنون میشم شما هم وبلاگ من رو دنبال کتید.
سپاس