a 171:یک نفر اینجا پشت در منتظر است. :: از بندگی زمانه آزاد تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
به زودی حالمان خوب می‌شود.


گفتنی زیاد دارم،دوست دارم بشینم بنویسم که این روزها رو یادم نره اما وقتش رو پیدا نمی‌کنم.امروز و این لحظه خیلی بهم فشار عصبی وارد شد،حس کردم اگر ننویسم نمی‌تونم  روز رو به سلامت به پایان برسونم.

حق این روزهای من این نیست،این نیست که با غصه بیدار بشم و با غصه بخوابم.حق من این بلاتکلیفی نیست،این زندگی پرفشار نیست،این بدو بدو های بی‌ثمر نیست.دیروز مدام با خودم می‌گفتم من به شادی نیاز دارم،من به شادی نیاز دارم.حق من این تپش قلب نیست.الان سرکار هستم و نمی‌تونم مفصل بنویسم از آنچه به من میگذره اما هر دقیقه تا مرز فروپاشی میرم و بعد دست خودم رو میگیرم.انگار روی سینه‌ی من یک وزنه صد کیلویی گذاشتند.

صبح ساعت پنج و سی بلند شدم و نماز خوندم فقط برای اینکه شاید کمی دلم آروم بگیره.به نیت حضرت زهرا خوندم.آخه مگه میشه من در خونه‌ی همتون رو بزنم و کسی در رو برای من باز نکنه؟تو به من بگو میشه؟

سما نویس ۱۳ آبان ۰۴ ، ۱۱:۱۸ ۱ ۴ ۴۶

نظرات (۱)

  • نا رسته
    دوشنبه ۱۳ آبان ۰۴ , ۱۵:۲۴

    به زودی چیزهای دیگه ای می نویسی 

    از باز شدن در می نویسی

    • author avatar
      سما نویس
      ۱۴ آبان ۰۴، ۱۳:۴۵
      امیدوارم.
      دعا کن برام به حق همین روز عزیز.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

آماده برای سفر روحی.برای پرواز،برای اوج گرفتن،برای تلاش،برای«رسیدن».برای شکست خوردن و از نو بلند شدن و شروع کردن،برای پذیرفتن خلاهای روحی،برای زشتی ها و زیبایی های دنیوی.برای یکی شدن با خدا.