a 144:کجایی تو؟ :: از بندگی زمانه آزاد تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
به زودی حالمان خوب می‌شود.


خیلی تلاش کردم که بتونم بعد از اون دوران،هم‌چنان سمای همون روزها برای خودم بمونم،سعی کردم به این باور برسم که طبق گفته اطرافیان،من انسان شاد و پرانرژی هستم،چه در کنار اون جمع باشم،چه نباشم.اما حس می‌کنم به شکست نزدیکم،انرژیم خیلی کم شده،حوصله‌ی آدمها رو ندارم،معاشرت مثل سابق برام جذاب نیست،دوست دارم زمان بیشتری توی خودم باشم و همه‌ی اینها برای من مثل روشن شدن یک زنگ خطر میمونه.جمعه با «ف» رفتیم یکجا یک ساعتی نشستیم و با هم قهوه خوردیم.گریه کردم پیشش و راستش بعد مدتها کمی احساس سبکی کردم.اینکه حس کنم دوباره رقیق القلب شدم بهم کمک میکنه که نسبت به عواطفم آگاهی داشته باشم و کمتر اذیت بشم.

.

سرکار جدیدم رو دوست دارم،اندازه سازمان فعلی از قبلی خیلی بزرگ‌تر هست و به تبعش مسئولیت‌ها و سیاست‌های رفتاری هم خیلی متفاوت هستند،حجم کاری بالاست اما خب میدونم جایی هست که با سختی به دست آوردم و باید تلاشم رو کنم که با آرامش موقعیتم رو حفظ کنم.همکارهای جدیدم رو هم دوست دارم،آدم‌های خوبی به نظر میان.رفتار حرفه‌ای تری از قبلی‌ها دارن اما خب سطح طنز همکارهای قدیمم در لیگ دیگه‌ای هست.

.

دلم برات تنگ شده.به اندازه تمام روزهایی که با هم بودیم،دلم برات تنگ شده،برای حرف زدن‌هامون،نگاه کردن‌هامون به همدیگه،برای خنده‌های از ته دلم که فقط با تو تجربشون کردم،برای عشقی که ازت می‌گرفتم،برای سمایی که تو از سالهای دور برام پیدا کردی،برای درد دل‌هامون،برای حرف‌هایی که فقط به تو می‌زدم،برای بوی ادکلنت که عاشقش بودم،برای شوخی‌هامون،برای اون عشقی که بین مون بود،دلم برای خودم وقتی در کنار تو بود،تنگ شده.می‌ترسم از اینکه دیگه نبینمت،می‌ترسم از من کینه داشته باشی،می‌ترسم نتونم هیچ وقت یک دل سیر باهات صحبت کنم،می‌ترسم دیگه در کنارت چای نخورم،میترسم پاییز امسال هم تموم بشه و خبری ازت نشه.کاش بدونی که من منتظرتم.

.

پایان نامه؟به قول استاد پایان چه نامه‌ای؟

سما نویس ۰۴ آذر ۰۳ ، ۱۶:۱۵ ۴ ۴ ۴۶

نظرات (۴)

  • سارا زی زی گولو بلاسم
    دوشنبه ۵ آذر ۰۳ , ۱۱:۱۵

    سلام سما عزیز.

    حالا نمیدونم این به حساب نصیحت یا دوباره گویی هست ولی وقتی خودت نیستی یا حال کسی رو نداری، خیلی خودت رو مجبور نکن که خودت باشی، اون خود خوشحال. 

    با خودت حرف بزن، همون طور که اینجا مینویسی، خصوص ترین حرف هایی که اینجا نمیتونی بنویسی رو تو یه دفتری، کاغذی بنویس به خدا که خالی میشی و حتی ممکنه به یه راه حل خوب برسی. گفتم ممکنه.

    • author avatar
      سما نویس
      ۶ آذر ۰۳، ۱۷:۳۱
      سلام عزیزم،اول از همه که خیلی خوشحال میشم پیام میگذاری،دوباره گویی چیه دختر:)ولی آره من از وقتی یادمه نوشتم.نوشتم و نوشتم.
  • سارا زی زی گولو بلاسم
    دوشنبه ۵ آذر ۰۳ , ۱۱:۱۸

    چرا حرف یدونه میدونه به آخرت وایب ترانه number one girl از رزی میده؟؟؟

    میشه بهش گوش کنی؟؟ بگید میده یا نه؟؟؟

    • author avatar
      سما نویس
      ۶ آذر ۰۳، ۱۷:۳۲
      گوش ندادم اما حتمن میرم گوش میدم.برام جالب شد.


  • سارا زی زی گولو بلاسم
    دوشنبه ۵ آذر ۰۳ , ۱۱:۱۹

    فقط استاد تون خخخخ.

    من هم که ارشد رو شروع کردم، از الان استرس پایان نامه رو دارم. خخخ.

    • author avatar
      سما نویس
      ۶ آذر ۰۳، ۱۷:۳۲
      :))
      من ترم سوم هستم.تا آخر این ترم باید پروپوزال تصویب کنم:)

  • سارا زی زی گولو بلاسم
    سه شنبه ۶ آذر ۰۳ , ۲۳:۳۶

    خوااااهش میکنم سما خانم.

    ای خدا چی بگم که دلت یکم آروم بشه از این دل تنگی هات، فقط باید امیدوار باشم دعا کنم به مراد دلت برسی و با اون شخصی که دل تنگ ش، یه دل سیر حرف بزنی. 

    آهنگ قشنگی.

    چه جالب، موفق باشی، سما خانم :*

    • author avatar
      سما نویس
      ۱۰ آذر ۰۳، ۰۹:۴۷
      ممنونم عزیزم برای لطف و محبتت:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

آماده برای سفر روحی.برای پرواز،برای اوج گرفتن،برای تلاش،برای«رسیدن».برای شکست خوردن و از نو بلند شدن و شروع کردن،برای پذیرفتن خلاهای روحی،برای زشتی ها و زیبایی های دنیوی.برای یکی شدن با خدا.