a 60:دلم برای خودم تنگ شده است. :: از بندگی زمانه آزاد تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
به زودی حالمان خوب می‌شود.


الان که دارم می‌نویسم،پتو رو دور خودم مثل نون ساندویچ پیچوندم و هرازگاهی چشم‌هام که به شدت می‌سوزه رو مالش می‌دم.گلو درد دارم و نمیدونم از کروناست یا از بغضی که یک هفته قورتش دادم و شد غم‌باد.

رفتم جلوی آیینه و به خودم زل زدم.گفتم تو کی هستی؟من واقعاً کیم؟همون که بزرگ‌ترین دشمنش تو زندگیش خودشه؟همون که اجازه داد این زندگی اعتماد به نفسش رو ازش بدزده و سرکوبش کنه؟همون که از یک جایی یادش رفت رسالتش تو این دنیا چیه و جا زد؟همون که یک روز از ترس «نشدن» زندگی رو بوسید گذاشت کنار و یادش رفت یک روز با فکر کردن به اون آروزها سرپا بوده؟من کیم؟همون که گذاشت امیدش به زندگی تو این روزگارِ پر از سیاهی و ناامیدی خاک بشه؟واقعاً من همین آدمم که نوشتم؟!

امروز دلم برای صدای خنده‌ی آدم‌ها تو سالن سینما تنگ شده بود..برای دیدن چهره‌هاشون،برای صدای باز کردن چیپس و پفک.برای صدای حبس شده‌ی تو سینه:«من نمفهمیدم الان چی گفت؟»برایِ این جمله که :«حیفِ وقت و پول.چه فیلم آشغالی..»برای:«چه فیلم خوبی.مرسی که باهام اومدی.»برایِ دست زدن تماشاچیان در انتهای فیلم..برای پرده سینما،برای پفیلا نمکی،برای قد بلند آقای ردیف جلویی که نمی‌ذاره قیافه بازیگرا رو کامل ببینم.برای شام بعد از فیلم.برای فکر کردن و غرق شدن تو فیلم برای هفته‌ها،برای تعریف کل سناریو و لو دادنش به «پ»،دوست صمیم.برای..برایِ زندگی قبل کرونا.دلم برای همه‌ی اون روزها لک زده.بعد از هجده ماه،تازه کارد به استخوانم رسیده..دلم برای خودم در آن روزهای قبل از این لعنتی که هنوز امید داشت،انگیزه داشت،ایمان داشت،با تمام قوا تلاش می‌کرد،تنگ شده..

آخ که دلم برای خودم یک ذره شده..

من خسته شدم انقدر قوی بودم و خودم مشکلاتم رو حل کردم و دم نزدم.من دلم کمک میخواد.دلم کمکِ یک آدم رو میخواد.یک آدم واقعی.

سما نویس ۰۵ شهریور ۰۰ ، ۰۱:۳۹ ۹ ۱۴ ۲۴۹

نظرات (۹)

  • Victor Vic
    جمعه ۵ شهریور ۰۰ , ۰۶:۵۱

    یاد این آهنگ فرهاد مهراد افتادم.

    • author avatar
      سما نویس
      ۷ شهریور ۰۰، ۲۳:۵۲
      خودمم وقتی دوباره خوندمش یاد آینه فرهاد افتادم.
  • soofi ae
    جمعه ۵ شهریور ۰۰ , ۱۱:۲۹

    چقد کرونا زندگی هامونو زیرو رو کرد

    حقیقتا منم دلم برای خودم واون روزا تنگ شده

    چون مادیگه آدمای اون روزا نیستیم

    نا امیدی نشسته رو دلمون..

    فقط باید بگذره وروزی که این وضعیت تموم بشه

    شاید بشه امیدوار بود..

    • author avatar
      سما نویس
      ۷ شهریور ۰۰، ۲۳:۵۲
      کاش زودتر بگذره..داره حیف میشه عمرمون با این لعنتی.کاش فقط زودتر بگذره.
  • یاس ارغوانی🌱
    جمعه ۵ شهریور ۰۰ , ۱۳:۳۱

    منم دلم برای دوران قبل از کرونا حسابی تنگ شده برای دوستانم برای مدرسه . دیشب از غم دوری و تموم شدن مدرسه یک عالم گریه کردم :(

    • author avatar
      سما نویس
      ۷ شهریور ۰۰، ۲۳:۵۱
      :((((((((((((((((((((((((((((
  • Fateme :)
    جمعه ۵ شهریور ۰۰ , ۱۷:۵۸

    ما در آخر یه جایی وقتی به غایت خستگی رسیدیم، بلند میشیم، تیکه های زندگی مون رو از زیر آوارها بیرون می کشیم و دوباره میسازیمش

    • author avatar
      سما نویس
      ۷ شهریور ۰۰، ۲۳:۵۱
      خسته شدیم از بس زمین خوردیم.اینجا همش داریم زمین میخوریم.پس کی وقت بلند شدنه؟
  • محسن رحمانی
    جمعه ۵ شهریور ۰۰ , ۲۱:۳۱

    سلام 

    کرونا زندگی همه رو سیاه کرد خدا لعنتش کنه 

  • آرا مش
    شنبه ۶ شهریور ۰۰ , ۱۲:۰۹

    میدونی اونی که اون روزها شاد و سرخوش و مست به روزمرگی ها و روتین ها و تفریحاتش می پرداخت و به قول تو امید و انگیزه و ایمان داشت مطمئنا به پختگیِ الانِ تو نیست

    از کجا میدونی به اون خودِ قبلیت اگر این خودِ فعلی رو نشون بدی،حسرت نخوره؟ 

    با اطمینان جواب نده و نگو که چرت میگم و معلومه که حسرتِ این خودِ فعلی رو نمیخوره! 

    یکم فکر کن... تو چیزای زیادی تو دستات داری که او نداشت...

    خسته ای خسته ام خسته ایم هممون از سردرگمی و ابهام راجع به آینده ای که فقط و فقط تاره و مبهم... فقط به خودت فرصت بده که حتی همینقدر خسته و بی رمق یه گوشه بشینه و خستگی در کنه فقط همین نه هیچ کارِ دیگه ای

    فرصت برای دویدنِ دوباره هست

    سما جان بهترین ها برات🌷🌹🌸

    • author avatar
      سما نویس
      ۷ شهریور ۰۰، ۲۳:۵۰
      مرسی آرامش عزیزم.بهترین‌ها رو برات آرزو میکنم.ایشالله به سلاامت عبور کنیم.
  • hmd ja
    يكشنبه ۷ شهریور ۰۰ , ۰۱:۰۳

    من اون آقای ردیف جلوییم:-)

    اگه صندلیای سینما یه کم فاصلشون بیشتر باشه که زانوم به پشت صندلی جلو نخوره بعد کرونا یه کم میرم جلو که همه بازیگرا رو ببینید

     

    تموم میشه

     

    • author avatar
      سما نویس
      ۷ شهریور ۰۰، ۲۳:۵۰
      :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
      .
      کی تموم میشه؟الله اعلم.
  • Fatemeh Karimi
    دوشنبه ۸ شهریور ۰۰ , ۰۳:۵۶

    قربون حرفهات جانم، دل منم تنگه اما مطمئنم قرار نیست همه چیز همینطور (صفت جامع و کامل نمیاد به ذهنم) ادامه پیدا کنه...

    مطمئنم میرسه اون روزی که با انرژی مثبتِ تام حروف رو بچینی کنار هم تا برای این آبی قشنگ کلی لبخند بجای بذاری، ولی حتی پستهای از دل گفتنت با این اوضاع کرونا و بدبینی احوال دلها هم آرامش داره💙

    سینماها بسته‌ست؟ با متنت دلم سینما خواست اگه وقت داشتی داشتی بریم؟ **

    • author avatar
      سما نویس
      ۱۱ شهریور ۰۰، ۲۳:۴۸
      من تا اون ذوز صبر میکنم.خیلی حس خوبیه دیدنت.مطمئنم این رو.
      به امید اون روز میمونم:))))))))))))))))))
  • Fatemeh Karimi
    جمعه ۱۲ شهریور ۰۰ , ۰۰:۱۴

    منم همینطور💛 :)

    +قالبت به هم ریخته جانم

    • author avatar
      سما نویس
      ۱۲ شهریور ۰۰، ۱۶:۵۵
      آره.اینن هر چند وقت یک بار قاطی میکنه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

آماده برای سفر روحی.برای پرواز،برای اوج گرفتن،برای تلاش،برای«رسیدن».برای شکست خوردن و از نو بلند شدن و شروع کردن،برای پذیرفتن خلاهای روحی،برای زشتی ها و زیبایی های دنیوی.برای یکی شدن با خدا.