«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
خیلی حرفها داشتم که بزنم.اما همش نوشتم و پاک کردم.آخر سر بسنده کردم به همین یک بیت از سعدی تا بعدن روزی که رمقی بود،بیام و بگم که بر من چه گذشت.
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
خیلی حرفها داشتم که بزنم.اما همش نوشتم و پاک کردم.آخر سر بسنده کردم به همین یک بیت از سعدی تا بعدن روزی که رمقی بود،بیام و بگم که بر من چه گذشت.
آهنگ را پخش کنید و بعد مرا بخوانید.
این آهنگ برای ماست.برای این هفتهای که گذشت و اتفاقی بعد از مدتها دیدمت.داستان من و تو هم داستان سر به مهر جالبی است.از آن داستانها که نمیدانم به کجا قرار است ختم شود.اما میدانم به همین سادگی هم منقضی نمیشود.
آماده برای سفر روحی.برای پرواز،برای اوج گرفتن،برای تلاش،برای«رسیدن».برای شکست خوردن و از نو بلند شدن و شروع کردن،برای پذیرفتن خلاهای روحی،برای زشتی ها و زیبایی های دنیوی.برای یکی شدن با خدا.